پيام
+
بسم رب النور
به نام خالقي که بخشنده است
صبح که مي شود با عجله بلند مي شوم ،
با عجله صبحانه مي خورم ،
با عجله حاضر مي شوم ،
با عجله دانشگاه مي روم ،
با عجله کار مي کنم ،
با عجله بر مي گردم ،
با عجله مي خورم ،
با عجله مي خوابم ،
و با عجله نماز مي خوانم ،
و با عجله عبادت مي کنم ،
و آخر با عجله خواهم مرد...
قصه ي عجيبي است... داستان دويدن ما ،
2-ياد ياران
94/5/16
* وکيل *
وقتي فکر مي کنم، مي بينم چقدر ناراحت کننده است که عجله مي کنيم براي تمام شدن روزهايمان...
* وکيل *
اندکي تامل، شايد قدم بعدي آخرش باشد...
سربازآقا
اي من به فداي تو و افکار نابت اي امام