پيامهاي اتاق
+
سکانس اول، ساعت 9:30 صبح/ يهويي
الو منيره،آفيشي پارک ولايت، رزمايش اقتدار
سکانس دوم، ساعت 10:30 مديرجان اومدم/ رفتم؛ باي
سکانس سوم: ساعت 11، واي چقدر بسيجي/ دوربين، صدا.. حرکت
برادر بسيجي! يهويي: خانم چ ميخواهي رزمايش تمام شده
خبرنگار بي خبر:وا
سکانس آخر:11:05 يک عالم اتوبوس و موتوري دارن از پارک خارج ميشن و برام دست تکون ميدن عکس ميگيري؟
و اينم تنها عکسم از خروج موتورسوارا
* وکيل *
94/6/16
قلمدون
خدا اين خبرنگارا هميشه باخبر را از ما نگيـــــــر؛ آمين :D
* وکيل *
:-/
* وکيل *
من نفهميدم چي شد !
قلمدون
آقاي " گشت ارشاد" گرامي! من در روزي که مرخصي تشريف داشتم، با تماس مدير بالادستي عازم تهيه گزارش از رزمايش اقتدار شدم! نگو ساعت 11 صبح روز 5 شنبه اين رزمايش 30 ساعت تمام ميشد و دوستان غافل :) وقتي رسيدم اونجا همه رفته بودن و من ماندم و سه آقاي موتور سوار بسيجي که عکس يادگاري مي خواستن بندازن.. تعداد نفرات حاضر تا دقايقي قبل 50 هزار نفر بودن :D
* وکيل *
اها:)